۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

مداحی 5و6

دیشب به دلیل اینکه برای رفتن به مسجد عجله داشتیم نتونستم پست بذارم ولی امشب دوتا مداحی میذارم

شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود.

 دریافت
توضیحات: شب هفتم محرم مداح حاج عبدالرضا هلالی

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

 

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی‌هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک‌ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ‌های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می‌کند. او گام به میدان می‌نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

دریافت
توضیحات: شب هشتم محرم مداح حاج عبدالرضا هلالی
 

  • adele asady
  • شنبه ۱۶ شهریور ۹۸

مداحی 4

شب ششم محرم به نام  حضرت قاسم (ع)
شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
مداحی امشب 
دریافت
توضیحات: شب ششم محرم مداحی از حاج سید مهدی میرداماد
 
  • adele asady
  • جمعه ۱۵ شهریور ۹۸

مداحی 3

امشبم شب پنجم عزاداری برای اقامون امام حسینه و براتون یک مداحی ازحاج سید بنی فاطمه اوردم

دریافت

  • adele asady
  • چهارشنبه ۱۳ شهریور ۹۸

برای نارین

سلام نارین جان .. راستش رو بخوای یک اتفاقی برام افتاد که  اولش باورم نشد 

 توی یکی از پستات برات نوشته بودم که " ارزوی پذیرایی از عزاداران امام حسین رو دارم" همون شب عمم اومد و بعد مراسم روضه خوانی بهم گفت که فردا شب پزیرایی از عزاداران با خانواده مایه و من هم جزو افراد چایی گردان هستم ..انقدر خوشحال شدم که نگو و نپرس

راستش اولین چیزی که به ذهنم اومد پست تو بود .دیشب که پذیرایی میکردم از خدا خواستم حاجت تو رو هم بده 

راستی واسه حرم امام رضا هم باید بگم دست درد نکنه و همچنین خوش اومدی به مرکزاستانمون(نمیدونستم چه جوری خوشامد بگم دیگه smiley) زیارتتم قبول باشه مادر بزرگم میگه کسایی که از راه دور میان دعاشون زود تر مستجاب میشه 

  • adele asady
  • چهارشنبه ۱۳ شهریور ۹۸

مداحی 2

امشب شب چهارم  محرمه و هر لحظه دل ما بی تاب تر میشه ...توی این شب ها ما رو هم دعا کنید

مداح حاج محمود کریمی

 دریافت
توضیحات: اهای آقام آقام آقام

  • adele asady
  • سه شنبه ۱۲ شهریور ۹۸

مداحی

از امروز به مدت 13 روز مداحی میزارم 

امیدوارم شما هم با شنیدن این مداحی ها دلتون کربلایی بشه 

دریافت
توضیحات: .مداحی عمو عباس ... علمت کو عموی خوبم

 

"" من خودم از بچگی عاشق این مداحی بود و حتی تا یه قسمتیش رو حفظ بودم ""

  • adele asady
  • دوشنبه ۱۱ شهریور ۹۸

خزعبلات بافی های من

خب خب سلاام 

باید بگم دوست عزیزم ادی جان انقدر نگران بود در مورد "وبلاگم و تنبل بودن من " که من از نگرانی او بابت خودم نگران شدم و اراده کرم تا او را از نگرانی نجات داده و درنتیجه خود را هم اسوده خاطر کنم

( خیلی کتابی شد laugh)

اومدم که اول از همه برای همه دوستانم  که من رو دارند ارزوی خوشبختی کنم و بگویم " عاقا اینی که من دارم اعتماد به نفسه نه اعتماد به عرش ... لطفا درست بگویید " 

در ضمن " چیزی که خودتان ندارید توقع نداشته باشید دیگران هم نداااشته باشند "

دوم اینکه مگر ادی جان نمی داند که من در حال حاضر نگران گشنگی شکمم و خستگی ذهنم هستم 

" ادی جان بدان دگگر ..." 

 سوم اینکه همین پیش پای شما .. ااا نه چیزه منظورم همین چند وقت پیشش  موسسه زبانی که در ان تحصیل میکنم همایشی برگزار کرد و در ان همایش نمایشی داشتیم بس عجیب (  من درون :دروغ میگه ..باور نکنید اا) من نقش مادر بزرگی رو اجرا میکردم که فرزندان و نوه هایش را نصیحت میکرد و مداوم غر میزد

 از قضا در سالن همایش پسر عموهایم هم حضور داشتند و مرا تا امروز پیرزن صدا میکنند ( هر چند من خیلی باجنبه ام و گرنه من درونم یک نینجای به تمام معنا است )

نمی دانم میدانید یا نه( من درون : مسلماا نمی دونید ) پسر عموهایم خیلی نکته سنج و ریز بین هستند و اماده گرفتن یک اشتباه لپی .. لفظی .. کلامی وکلا هر گونه اشتباهی هستند 

 

خلاصه کنم برایتان ... الکی پای این مطلب وقت گذاشتید ...بروید پچسبید به زندگیتان .. این کنجکاوی چیست که شما را تا خواندن این سطر از متن کشانده ( من درون : این رفته تو فاز مادر بزرگی جدی نگیرید )

""برای ادی جان که میگفت خیلی تنبلم که پست نمیزارم ""

  • adele asady
  • دوشنبه ۱۱ شهریور ۹۸